احتمالن شما هم نمیدانید هندسه سطوح ریمانی یعنی چه. اما همه کمابیش درک میکنیم که رفتن مریم میرزاخانی متوسط توانمندی بشر در درک مسائل ریاضی را به شکل محسوسی کاهش داده. این ضایعه را با قلبی دردناک تسلیت عرض میکنم.
مریم میرزاخانی حتا برای ماها که توانایی درک اهمیت مطالعات او را نداریم هم چیزهایی دارد که بهش فکر کنیم. بارزترین چیزی که به ذهن من میرسد این است که میشود کارها را کش نداد. میتوان توی 40 سالهگی به درخشش تمام رسید. میتوان توی 40 سالهگی شیرهی زندگی را کشید. میتوان توی 40 سالهگی طوری مرد که انگار کار خودمان را کردهایم؛ که گویی دیگر با این دنیا صنمی نداریم. تک تک ما شاید نابغهی ریاضیات نباشیم. اما اگر چشمهامان را باز کنیم، هر کدام، رسالتی بر دوش داریم. چهقدر آمادهایم که رسالتمان را با تمام وجود به انجام برسانیم؟ چهقدر آمادهایم که به اوج برسیم؟ چهقدر فهرست کارهایی که برای بعد از 40 سالهگی باقیگذاشتهایم، فهرست کوچک و جمعوجوری است؟ اگر همین حالا بمیریم، چه کارهایی هست که حسرت انجام ندادنشان، بغض به گلویمان میآورد؟
حالا که بعد از 4 سال مبارزه و تنها دو سه روز قبل از مرگ مریم میرزاخانی از بیماری او خبردار شدهایم، همه فهمیدهایم که او چهقدر به حریم خصوصی خود اهمیت میداده. حالا به خوبی متوجه میشویم که چرا تصاویری که از ایشان توی اینترنت وجود دارد، بسیار محدود است. برای همین به جای عکسهای تکراری، ترجیح میدهم این نوشته را با تصویری از کتاب نظریه اعدادی که او و رویا بهشتی در 22 سالهگی نوشتهاند و هنوز هم از بهترین مراجع المپیاد ریاضیست به اتمام برسانم.
در انتها بیایید برای کاهش محسوس متوسط توانایی بشر در درک مسائل ریاضی، برای درگذشت نخستین دختری که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت، برای نخستین دختر و نخستین ایرانیای که در المپیاد جهانی ریاضی نمرهی کامل گرفت و برای نخستین ایرانی و نخستین زنی که برنده مدال فیلدز شد، 1 دقیقه سکوت کنیم. و بعد از آن برای تمام دقایقی از عمر کوتاهمان که به باد دادهایم، 1 دقیقه دیگر هم سکوت کنیم.