دیروز ایمیلی از یکی از اساتید دریافت کردم که شامل گزارشی بود از MIT Technology Review تحت عنوان “50Smartest Companies”. آنقدر این گزارش به نظرم جالب آمد، که با علم به این که مطالب وبلاگ دارد زیادی خشک و رسمی میشود، حاضر شدم حتا قبل از اینکه به طور کامل بخوانمش، با شما به اشتراک بگذارم.
این گزارش را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.
خواندن متن ایمیل هم خالی از لطف نیست:
Dear All,
Attached is the recent MIT Tech Review for 2017 Smartest Companies.Some of those on the list are well-known companies such as Apple, Microsoft, IBM, Intel,…But there are many you may not have heard about them and definitely worth at least to know their names!
Also a quick look shows that more than 80% of them are related to EE and what you learn during your BS, such as Semiconductors, Electric Cars, Smart Algorithms and Gadgets, Analysis of Big Data and Financials, Cryptography, Cloud Processing, Image and Speech Analysis, Genomics, Telecom, Power and Energy sources,…
So, we all face a quite challenging and interesting future in next 10-15 years! Enjoy it!
در یک نگاه سرسری به محتوای این گزارش، موضوعی که توجه من را جلب کرد، تعداد زیاد کمپانیهای فعال در حوزه Bio Medicine بود. حوزهای میان رشتهای که میکوشد به کمک هوش مصنوعی، نانوتکنولوژی، زیستشناسی، بیوتکنولوژی، طب و بیوانفورماتیک (این آخری خودش یک حوزه تحقیقاتیست که دانشمندان مخابراتی و علوم کامپیوتری زیادی روی این موضوع مطالعه میکنند.)، درمانهای دارویی را ارتقا دهد.
برای اینکه سرنخهایی دستتان بیاید که بشر مشغول چه کاریست، سخنرانی Ted زیر را ببینید.
پینوشت1: با رشد مطالعات و سرمایهگذاریها در مورد خوانش DNA، شاید اگر کمی خوششانس باشیم، ما آن نسلی باشیم که برای همیشه روی زمین زندگی میکند. حتا اگر به ما نرسد، فرزندان ما (در بدترین حالت نوههای ما) اما به قطع یقین دنیایی کاملن متفاوت را تجربه خواهند کرد. دنیایی که در آن انسانها انتظار مرگ را نمیکشند و این مرگ است که منتظر است تا ببیند آدمیزادگان کی خسته میشوند. صادق هدایت توی داستان س.گ.ل.ل. شرایط مشابهی را تصویرسازی میکند. آیندهای که توی فیلمهای سینمایی هم کم تا بیش برای بشر تصور شده است.
پینوشت2: اگر روی لینک گزارش کلیک کنید و لیست را ببینید، احتمالن خیلی زود متوجه تعدد شرکتهایی که روی فناوریهای هوش مصنوعی و آموزش ماشینی کار میکنند نیز میشوید. که خب انتظارش را هم داشتیم. شاید بعدن، در مورد قدرت و اهمیت پارادایمی به نام آموزش ماشینی هم بنویسم و سرتان را درد بیاورم.
فوق العاده جالب:-)..مطلب علاوه بر این که خشک نبود بلکه علمی و هیجان انگیز هم بود..سپاس گزارم
نظر لطفته شانای عزیز 🙂
اون جمله اخر میل استاد فقط….
بله بله. چه خوب میشد اگه توی این دنیای چالش برانگیز و جذاب، استفاده کننده صرف نمیبودیم.
من فکر میکنم هرچی جلوتر میریم فنآوریها استراتژیکتر میشن و اگه خودمون تکون نخوریم، حتا محصولات نهاییش رو هم به ما نمیدن. تصور کن یه سیستمی داشته باشی که قسمت عمدهی ترافیک اینترنت جهان رو هدایت کنه و به صورت یکتا بتونه تشخیص بده که چه کسی چه کلمهای رو سرچ کرده و چه وبسایتی رو بازدید کرده… چه کتابی خونده و چه سبک موسیقیای رو بیشتر گوش کرده… تصور کن این سیستم بتونه بفهمه که همین آدم، صبا چه ساعتی از خواب پا میشه و کی میره سر کار… کجاها میره و دمِ کدوم میوه فروشی وامیسته و خرید میکنه… بعد تصور کن که کل وسایل زندگیش و حتا ساعتش و ماشینش و یخچالش مثلن به اینترنت وصل باشن و باز بشه به صورت یکتا احراز هویت کرد که اینا متعلق به چه کسی هستن. آره. دارم در مورد گوگل حرف میزنم. ده-پونزده سال بعد، وقتی تو ی نوعی آدم اثرگذاری بشی (مثلن رئیس جمهور)، هیچ، مطلقن هیچ، رفتاری نمیتونی از خودت نشون بدی که گوگل با دقت کامل پیش بینی نکرده باشه.
تو باشی، همچه قدرتی رو با کسی شِیر میکنی؟ من باشم، نمیکنم. این موبایل و اینا که ما دستمون میگیریم و فکر میکنیم تکنولوژی رو دستمون گرفتیم، اسباب بازیه بیشتر.