اینترنت و برون‌سپاری احساسات

کسی شاکی بود از این‌که دوست‌ش بعد از مرگ مادر خودش اولین کاری که کرده باز کردن اپلیکیشن اینستاگرام  و عوض کردن عکس پروفایل‌ اکانت‌ش بوده.

درک‌ش نمی‌کرد و اعصاب‌ش خرد شده بود. حواس‌ش نبود که خودش هم برای ابراز عصبانیت‌ش به یک فروم اینترنتی پناه آورده است.

من فکر می‌کنم او نباید دوست‌ش را بابت بی‌احساس بودن یا سطحی بودن سرزنش می‌کرد. این‌طوری نبوده که او وقتی خبر فوت مادرش را شنیده، در کمال آگاهی و آرامش گوشی‌ش را دست گرفته باشد، اینستاگرام را باز کرده، فیدش را بالا و پایین کرده باشد و بعد یک مرتبه یادش افتاده باشد که آمده بوده که پروفایل پیکچر را عوض کند و بعد این کار را کرده باشد.

برای درک به‌تر نحوه تعامل ما انسان‌ها با تکنولوژی‌های کامپیوتری لازم است مفهوم برون‌سپاری را مرور کنیم.

سال‌هاست که داریم کارهامان را به کامپیوترها برون‌سپاری می‌کنیم. از برون‌سپاری مسئولیتی مثل حفظ کردن شماره تلفن‌ها بگیرید تا برون‌سپاری یادآوری زمان بیدار شدن از خواب.

اگر انواع فعالیت‌ها را به دو بخش مکانیکی و غیرمکانیکی تقسیم کنیم، می‌بینیم که ما تا امروز با برون‌سپاری فعالیت‌های مکانیکی سر و کار داشته‌ایم و اتفاقن به خوبی باهاش کنار آمده‌ایم. موضوعاتی مثل حفظ کردن و به یادآوری اطلاعات و یا انجام محاسبات عددی فعالیت‌های مکانیکی هستند. ما با برون‌سپاری این دست فعالیت‌ها به کامپیوترها مشکل فلسفی جدی‌ای نداشتیم چرا که حتا قبل از ظهور الکترونیک هم یاد گرفته بودیم این‌ها را به شکل‌های مختلف برون‌سپاری کنیم (خیلی وقت‌ها به اطرافیان‌مان می‌سپردیم ما را از خواب بیدار کنند. یا گاهی برای فراموش نکردن چیزها، آن‌ها را یادداشت می‎‌کردیم).

اما امروزه اینترنت و به‌طور خاص شبکه‌های اجتماعی اینترنتی برای ما بستری فراهم کرده‌اند تا فعالیت‌های غیرمکانیکی (احساسی)مان را هم برون‌سپاری کنیم. برای اکثر شما این شبکه‌های اینترنتی، حکم مغز دوم را دارد (من تا این‌جا کم تا بیش دامن خودم را پاک نگه‌داشته‌ام). مغزی بزرگ با نرون‌هایی که همان اکانت‌های اینترنتی باشند. برای خیلی‌ها پیتزایی که می‌خورند، نه با اولین گازی که به آن می‌زنند، بلکه با اولین لایکی که از اینستاگرام دشت می‌کنند، مزه می‌دهد. برای خیلی‌ها احساس لذت از یک منظره زمانی لمس می‌شود که نرون‌هایی توی آن مغز بزرگ با گذاشتن یک کامنت آن احساس را تأیید کنند ؛ به به چه جای با صفایی…

این برای ما شوکه کننده است. چون به تازگی داریم باهاش مواجه می‌شویم و تجربه‌اش را نداشته‌ایم. چون این مرتبه از این ابزارهای جمع‌وجور نمی‌خواهیم که با یک آلارم ما را از خواب بیدار کنند؛ بلکه داریم ازشان می‌خواهیم به جای ما احساس کنند.

بنابراین من فکر می‌کنم آن کسی که بلافاصله بعد از مرگ مادرش دست به گوشی می‌برد و عکس پروفایل عوض می‌کند را باید طور دیگری بررسی کنیم. به ‌نظر می‌رسد او چیزی جدای از آن مغز بزرگ و به تبع، جدای از آن گوشی نیست. یک‌جورهایی مغز کوچک‎‌ش دارد به‌ش فرمان می‌دهد که مرگ مادرش را جهت پردازش بیش‌تر با مغز بزرگ‌تر در میان بگذارد. فرمانی درست مثل فرمان بلند شدن و ایستادن روی دو پا یا فرمان خاراندن پشت سر.

این پرسش ‌که باید این بازی جدید را بپذیریم و واردش شویم یا عقب بنشینیم و دست‌نگه‌ داریم، سوال سختی‌ست و من جرئت نسخه پیچیدن براش را ندارم.

چیزی را اما می‌دانم؛ این‌که این مغز بزرگ هم مثل مغز کوچک‌مان قسمت‌های مختلفی دارد. من اگر بخواهم نورونی از این مغز بزرگ باشم، ترجیح می‌دهم بخشی از ناحیه نئوکورتکس باشم؛ توی یادگیری و فکر کردن و خلاقیت این مغز مشارکت داشته باشم. شما اگر دوست دارید بروید قاطی قسمت‌های داخلی‌تر مغز (اینستاگرام و توئیتر که محل واکنش‌های سطحی و لحظه‌ای و بدون تحلیل و لاجرم و غریزی و ناخودآگاه و دم‌دستی و تکراری است) که به جهت شباهت‌ش با مغز خزندگان بهش می‌گویند reptilian brain، من تشویق‌تان نمی‌کنم اما خب به خودتان برمی‌گردد.


پی‌نوشت1: با تشکر از دوست عزیز بابت به اشتراک‌گذاری این سخترانی تد که انگیزه‌ای شد برای نوشتن این مطلب.

پی‌نوشت2: اگر دارید به ترک شبکه‌های اجتماعی اینترنتی فکر می‌کنید اما هنوز انرژی اولیه لازمه را ندارید، شاید دل‌تان بخواهد این نوشته را هم بخوانید.

4+

باهوش‌ترین کمپانی‌ها در سال 2017

دیروز ایمیلی از یکی از اساتید دریافت کردم که شامل گزارشی بود از MIT Technology Review تحت عنوان “50Smartest Companies”. آن‌قدر این گزارش به نظرم جالب آمد، که با علم به این‌ که مطالب وبلاگ دارد زیادی خشک و رسمی می‌شود، حاضر شدم حتا قبل از این‌که به طور کامل بخوانم‌ش، با شما به اشتراک بگذارم.

این گزارش را می‌توانید از این‌جا مطالعه کنید.

خواندن متن ایمیل هم خالی از لطف نیست:

Dear All,

Attached is the recent MIT Tech Review for 2017 Smartest Companies.Some of those on the list are well-known companies such as Apple, Microsoft, IBM, Intel,…But there are many you may not have heard about them and definitely worth at least to know their names!

Also a quick look shows that more than 80% of them are related to EE and what you learn during your BS, such as Semiconductors, Electric Cars, Smart Algorithms and Gadgets, Analysis of Big Data and Financials, Cryptography, Cloud Processing, Image and Speech Analysis, Genomics, Telecom, Power and Energy sources,…

So, we all face a quite challenging and interesting future in next 10-15 years! Enjoy it!

در یک نگاه سرسری به محتوای این گزارش، موضوعی که توجه من را جلب کرد، تعداد زیاد کمپانی‌های فعال در حوزه Bio Medicine بود. حوزه‌ای میان رشته‌ای که می‌کوشد به کمک هوش مصنوعی، نانوتکنولوژی، زیست‌شناسی، بیوتکنولوژی، طب و بیوانفورماتیک (این آخری خودش یک حوزه تحقیقاتی‌ست که دانش‌مندان مخابراتی و علوم کامپیوتری زیادی روی این موضوع مطالعه می‌کنند.)، درمان‌های دارویی را ارتقا دهد.

برای این‌که سرنخ‌هایی دست‌تان بیاید که بشر مشغول چه کاری‌ست، سخنرانی Ted زیر را ببینید.


 پی‌نوشت1: با رشد مطالعات و سرمایه‌گذاری‌ها در مورد خوانش DNA، شاید اگر کمی خوش‌شانس باشیم، ما آن نسلی باشیم که برای همیشه روی زمین زندگی می‌کند. حتا اگر به ما نرسد، فرزندان ما (در بدترین حالت نوه‌های ما) اما به قطع یقین دنیایی کاملن متفاوت را تجربه خواهند کرد. دنیایی که در آن انسان‌ها انتظار مرگ را نمی‌کشند و این مرگ است که منتظر است تا ببیند آدمی‌زادگان کی خسته می‌شوند. صادق هدایت توی داستان س.گ.ل.ل. شرایط مشابهی را تصویرسازی می‌کند. آینده‌ای که توی فیلم‌های سینمایی هم کم تا بیش برای بشر تصور شده است.

 پی‌نوشت2: اگر روی لینک گزارش کلیک کنید و لیست را ببینید، احتمالن خیلی زود متوجه تعدد شرکت‌هایی که روی فناوری‌های هوش مصنوعی و آموزش ماشینی کار می‌کنند نیز می‌شوید. که خب انتظارش را هم داشتیم. شاید بعدن، در مورد قدرت و اهمیت پارادایمی به نام آموزش ماشینی هم بنویسم و سرتان را درد بیاورم.

2+

نسل پنجم مخابرات سیار: مروری بر گزارشی از IHS

پیش‌نوشت: قصد دارم هر چند وقت یک‌بار به کمک مراجع معتبر، چیزهایی در مورد تکنولوژی‌ و علی‌الخصوص تکنولوژی‌های مخابراتی بنویسم. آن‌چه در ادامه می‌آید مروری بر گزارشی از IHS تحت عنوان “5G Strategies” است که در آگوست 2016 منتشر شده. متن کامل گزارش را می‌توانید از این‌جا دریافت کنید.


  • اپراتورها گاهی مقاومت می‌کنند. اما تکنولوژی زورش بیش‌تر است.

صنعت موبایل صنعت جوانی‌ست. با سابقه‌ترین و حرفه‌ای‌ترین نیروها توی این حوزه بیش‌تر از پانزده شانزده سال سابقه کار ندارند. البته درست‌تر است که بگوییم کسی توی مخابرات بیش‌تر از سه چهار سال سابقه کار ندارد و لااقل تا چند سال آینده هم نخواهد داشت. چرا که تکنولوژی‌ها یکی پس از دیگری می‌آیند و در عرض یکی دو سال، همه‌چیز زیر و رو می‌شود. سرعت تغییرات به حدی‌ست که گاهن اپراتورها جلوی تغییرات می‌ایستند. بعد از نسل دوم که پیش‌رفت جدی‌ای نسبت به نسل قبلی خود بود و عملن امکان تجاری شدن ماجرا را به اپراتورها داد، نسل سوم از نظر اقتصادی چیز لذیذی برای اپراتورها محسوب نمی‌شد. تجهیزات مخابراتی گران قیمت‌ند و اپراتورها دوست ندارند قبل از این‌که سود کلانی از سرمایه‌گذاری قبلی‌شان به جیب بزنند، مجبور شوند یک شبه همه‌چیز را از جا بکنند و با تجهیزات جدید جای‌گزین کنند. برای همین با فشار اپراتورها بعد از نسل سوم واژه اختصاری LTE (Long Term Evolution) متولد شد. که مفهوم‌ش برای اپراتورها این است: “هر کاری را آرام آرام می‌کنیم.” و ترجمه‌اش برای وندورها می‌شود: “باید کم کم توی پاچه‌ی اپراتورها بکنیم.”

گذشته از این‌که توی بازار موبایل همه برنده‌اند (لااقل من با اطلاعات ناقص‌م این‌طور فکر می‌کنم.)، ولی به زعم من بازهم این وندورها بودند که توانستند خودشان را به اپراتورها تحمیل کنند. درست است که توی مسیری که از 3G تا 4G طی شد، همیشه سازگاری با تجهیزات قبلی (Backward Compatibility) حفظ شد، اما توی رقابت سنگینی که بین اپراتورها شکل گرفته، آن‌ها هر روز و هر روز مجبور می‌شوند تجهیزات‌شان را با تجهیزات جدیدتر جای‌گزین کنند. بگذریم.

بگذارید یکی یکی به سراغ مهم‌ترین قسمت‌های گزارش IHS برویم. این گزارش بر مبنای اطلاعات تهیه شده از 24 ارائه‌دهنده سرویس در سراسر دنیا، تنظیم شده است.

  • 5G، انقلاب یا تغییرات تدریجی؟

اکثر اپراتورها فکر می‌کنند، 5G مشابه 4G چیزی از جنس Evolution خواهد بود. مسلمن اگر در این مورد از وندورها می‌پرسیدند، نتایج به شکل دیگری می‌بود. راست‌ش با توجه به خصوصیاتی که تا الآن برای نسل پنجم مخابرات بی‌سیم تصور شده، من فکر می‌کنم اپراتورها نگاه خوش‌بینانه‌ای دارند.

5G, Evolution or Revolution

یکی از مهم‌ترین تغییراتی که برای 5G تصور شده، ایجاد یک‌پارچه‌گی بین سرویس‌های مختلف است. به این معنی که گوشی شما لزومن به آنتن BTS وصل نمی‌شود و اگر در جایی شبکه تصمیم بگیرد که تماس تلفنی شما را از طریق مودم WiFi فروشگاهی که دارید از آن خرید می‌کنید، انتقال دهد، این‌کار را می‌کند. نتیجتن از این به بعد با شبکه پیچیده جدیدی سر و کار خواهیم داشت که لزومن “سلولی” نیست. بنابراین به نظر می‌رسد اطلاق واژه 5G به معنای نسل پنجم مخابرات به آن‌چیزی که داریم ازش صحبت می‌کنیم، اساسن غلط است. چرا که این شبکه جدید با چهار نسل قبلی مخابرات سیار، تفاوت ساختاری دارد و با کمی اغماض می‌توان ادعا کرد که ادامه دهنده‌ی آن‌ها نیست. لااقل امروز به نظر می‌رسد، گذر از نسل چهام و دادن آزادی عمل به تهیه کنندگان استاندارد جدید برای طراحی یک Revolution واقعی، منطقی و مقعول است.

حالا که بحث‌ش شد، اجازه بدهید توجه کسانی که به طور خاص روی تهیه‌ی اپلیکیشن‌های موبایل مطالعه می‌کنند را به ابزارهایی جلب کنم که این دسترس‌پذیری بی حد و حصر کاربران به شبکه در اختیار آن‌ها قرار خواهد داد. خبر خوش برای شما این‌که کمی بعد از 2020، همه، همه‌جا به اینترنت دسترسی دارند. خیلی بیش‌تر و با کیفیت‌تر از الآن. در QOSهای پیش‌بینی شده برای 5G، عدد 100% برای میزان دسترسی کاربران به شبکه و عدد 99.99% برای میزان برقراری موفق ارتباط کاربران به‌چشم می‌خورد.

  • نوکیا، پیشتاز

گزارش IHS تأکید می‌کند که اپراتورهای سراسر دنیا فکر می‌کنند نوکیا توی تکنولوژی 5G در دنیا پیشتاز است. شاید به همین دلیل هم هست که نوکیا فایل این گزارش را برای دانلود روی صفحه اول سایت‌ش گذاشته. IHS ادعا می‌کند که به باور 79% از اپراتورها نوکیا یکی از سه فروشنده پیش‌تاز این حوزه است و اریکسون و هواوی با فاصله اندک آن‌ها را دنبال می‌کنند.

همین سال گذشته تمام مجموعه آزمایش‌گاه‌های تحقیقاتی Bell زیرمجموعه نوکیا شد‌ه‌اند. Bell Labs  در تاریخ مخابرات و الکترونیک نقش بسیار موثری را ایفا کرده‌اند. بیش از 8 برنده‌ی جایزه‌ی نوبل و بیش از 5 برنده‌ی جایزه‌ی تورینگ، از جمله ویلیام شاکلی (مخترع ترانزیستور)، کلود شانون (پدر عصر ارتباطات و بنیان‌گذار تئوری اطلاعات و مخابرات دیجیتال) و خود آلن تورینگ (سازنده ماشین تورینگ و یکی از موثرترین افراد توی علوم کامپیوتر) و افراد خیلی بزرگ دیگری که امثال ما لیاقت شنیدن اسم خیلی‌هاشان را هرگز به دست نخواهیم آورد، توی همین آزمایش‌گاه‌ها جهان را تکان داده‌اند.

می‌خواستم بگویم که وقتی می‌گوییم Bell Labs داریم کلمه‌ی بزرگی را مزمزه می‌کنیم، اگرچه فکر می‌کنم با تعدیل چندباره‌ی نیروها و متولد شدن مراکز تحقیقاتی بزرگ دیگر، Bell Labs دیگر آن یکه‌تازی سابق را ندارد، اما بی‌تردید هم‌چنان یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین بال‌های مخابرات جهان است. و حالا نوکیا تمام این مجموعه را یک‌جا صاحب شده. باید هم پیشتاز باشد.

Which vendor is leading

البته باید دقت کنیم که توی پرسش‌نامه IHS، از پاسخ‌دهندگان خواسته شده 3 اپراتور را به عنوان پیش‌تازترین‌ها انتخاب کنند. بنابراین اگرچه رتبه‌بندی ارائه شده معتبر و قابل توجه است، اما باید دقت کرد که اختلاف 42 درصدی سامسونگ با هواوی لزومن به این معنی نیست که سامسونگ با این شدت از هواوی عقب‌تر است. شاید اگر از پاسخ دهندگان خواسته می‌شد، 2 گزینه را انتخاب کنند، این شکاف بالا را بین اریکسون و هواوی می‌دیدیم. به دلیل مشابه، بر خلاف ادعای گزارش با ارزش IHS، از داده‌های این پرسش‌نامه نمی‌توان نتیجه‌گیری کرد که اریکسون در رقابت تنگاتنگی با نوکیا قرار دارد.

  • چه‌چیزی محرک است؟

در بخش بعدی گزارش از پاسخ‌دهندگان خواسته شده تا نظرشان در مورد محرک اصلی برای حرکت به سمت 5G را بیان کنند. 88% پاسخ‌دهندگان نقش پاسخ‌دهی فوق سریع شبکه (Ultra-low Latency) را در حرکت به سمت نسل پنجم مخابرات بی‌سیم کلیدی دانسته‌اند. افزایش بازدهی طیفی (79%)، افزایش ظرفیت شبکه (75%) و توانایی شبکه برای پشتیبانی از ارتباطات بین ماشینیِ حجیم (75%) در رده‌های بعدی قرار گرفته‌اند.

  • Latency، چالش اصلی

در ادامه در مورد چالش‌برانگیزترین ویژگی‌های احتمالی نسل پنجم مخابرات سیار از نظر طراحی و پیاده‌سازی سؤال شده که باز هم پاسخ‌دهی فوق سریع شبکه از نظر آماری در صدر پاسخ‌ها قرار گرفته. از آن‌جا که در نسل پنجم مخابرات سیار قرار است شیوه‌های دسترسی به شبکه تجمیع شوند، به نظر می‌رسد پیچیدگی محاسبات جهت تخصیص منابع به شدت افزایش یابد و این یعنی افزایش Latency. شاید مطالعاتی که روی Distributed Computing وجود دارد و در حال انجام است، بتواند به رفع این مشکل کمک کند (مثل این یکی مثلن).

5G main challenges
  • و IOT

به عنوان آخرین نمودار اجازه بدهید نگاهی بیندازیم به نظر اپراتورها در مورد کلیدی‌ترین کاربردهایی (Applications) که برای نسل پنجم مخابرات سیار قابل تصور است. اینترنت اشیا در صدر. قابل توجه اپ نویس‌ها.

5G Use Cases

 

5+

معرفی کوتاهی از Shannon

خبر رسید که استاد عزیز تصادف کرده‌اند و فردا کلاس نداریم. در نتیجه این اتفاق، تحویل تمرین و پروپوزال هم یکی دو روزی عقب افتاده. برای همین خواستم که کمی توی یوتیوب بچرخم. چشم‌م به  معرفی کوتاهی از Shannon خورد. توی فیلم دو سه جمله از او نقل می‌شود که برای من خیلی جاذب توجه بود.

.
شانون، را پدر عصر اطلاعات می‌دانند. یک‌جورهایی کارهای شانون بود که استفاده از تکنولوژی‌های دیجیتال را ممکن ساخت. همین‌طور شنیده‌ام که کسانی ادعا دارند تز ارشد او، ارزش‌مندترین تز ارشد تاریخ علم بوده.

1+

کارگاه مخابرات و تئوری اطلاعات ایران

امروز و دی‌روز پنجمین دوره کارگاه مخابرات و تئوری اطلاعات ایران برگزار شد. (+) تمامی سخن‌رانی‌ها و ارائه‌ها ناظر به ایده‌هایی ناب و اصیل بودند. هر کدام از سخن‌رانان مدعو جزء شاخص‌ترین افراد دنیا در حوزه خود بودند. قطعن عمق مطالب ارائه شده بیش‌تر از درک من بود. و روابط ریاضی بعضی از ارائه‌ها به حدی پیچیده بود که گاهی حتا دنبال کردن پارامترهای معرفی شده کار سختی بود. در ادامه مرور شهودیِ سطحیِ مختصری خواهم داشت به موضوعات ارائه شده و البته موافق طبع خودم، کمی هم حاشیه می‌روم.


اولین سخن‌ران کلیدی Andrea Goldsmith از دانش‌گاه Stanford

موضوع: The Future of Wireless and what it will enable

آندرا گلداسمیت قطعن جزء 10 نفر ارزشمند مخابرات جهان است. و بی‌تردید ارزشمندترین خانمِ آکادمیک عضو خانواده‌ی مخابرات است. حجاب هم به‌ش می‌آید شکر خدا. توی این ارائه از هر دری صحبت کرد. به نظرِ بی‌ارزش من به نسبت سایر ارائه‌ها ارائه گلداسمیت ارائه‌ی متوسطی بود. وقتی به اسلایدهای مربوط به مخابرات مولکولی رسید، می‌شد شوق و شعف را توی چهره‌اش دید. این ویدئو را ببینید:

مخابرات مولکولی موضوع جذاب و داغی‌ست که اتفاقن یک تیم درست و حسابی هم توی دانشکده خودمان روی همین موضوع کار می‌کنند. شاید دیدن این یکی ویدئو جذابیت موضوع را به‌تر نشان دهد:

دیروز تمام نگاه‌ها معطوف به گلداسمیت بود. و بقیه‌ی افراد شاخص دیگری که توی آن سالن نشسته بودند، همه در حاشیه بودند. آیا باید احساس شکست می‌کردند؟ آیا کار آکادمیک برنده و بازنده دارد؟ مسیر سختی‌ست. از تعارفات که بگذریم، توی هر جنبه‌ای از زندگی، بعضی‌ها می‌برند و تعداد خیلی خیلی بیش‌تری می‌بازند. ولی کم‌تر حوزه‌ی دیگری را سراغ دارم که در آن رتبه‌بندی‌ها به اندازه درجه‌بندی افراد آکادمیک واضح و شفاف و مشخص باشد. کمی درد دارد. باید تحمل‌مان را بالا ببریم و نترسیم. برنده می‌شویم.


دومین سخن‌ران کلیدی Michael Honig از دانش‌گاه Northwestern

موضوع: The Value of Shared Spectrum

آن‌طور که من متوجه شدم، آقای هانیگ هم یکی از بزرگان است. ارئه‌ای که داشت، زیبا و قابل فهم بود. بیش‌تر هم ناظر به رگولاتوری و تعیین ارزش باندهای فرکانسی بود و مستقیمن یک مسأله فنی مخابراتی را بررسی نکرده بود. کار بسیار ارزشمندی بود و نحوه‌ی تعریف مسأله‌اش به اندازه‌ای تمیز و زیبا بود که همان‌جا و از میان سوالات حاضران، می‌شد سناریوهای دیگری را روی همان بستری که هانیگ ارائه کرده‌بود، تعریف کرد.


اولین سخن‌ران مهمان دکتر Tara Javidi  از دانش‌گاه California San Diego

موضوع: Multi-band Noisy Spectrum Sensing with a Codebook

انصافن ارائه خانم جاویدی هم جذاب و مو به تن آدمی سیخ کننده بود. با توجه به این‌که هر روز بیش‌تر از دی‌روز داریم به عصر اینترنت اشیاء و ارتباط ماشین با ماشین نزدیک می‌شویم، مسأله Spectrum Sensing پر اهمیت‌تر می‌شود. کاری که جاویدی و تیم‌شان انجام داده بودند، ریختن این مسأله در قالب یک مسأله تئوری اطلاعاتی بود.

لابه‌لای خیلی از ارائه‌ها از جمله همین ارائه این جمله مداح‌علی توی ذهن‌م تکرار می‌شد که توی ارزش‌مندی یک کار، یکی از مهم‌ترین قسمت‌ها این است که بتوانید مسأله را پیدا کنید و در قدم بعدی خوب تعریف‌ش کنید. به نظرم اگر کسی از پس این قسمت بر بیاید، از این‌جا به بعد، شوق و ذوق ایجاد شده، خود به خود او را به پیش می‌راند.


دومین سخن‌ران مهمان Shahram ShahbazPanahi از دانش‌گاه Ontario, Institute of Technology

موضوع: Recent Advances in Two-Way CooperativeCommunications

بازهم یک ارائه فوق‌العاده. تعریف مسأله فوق‌العاده. فرمولاسیون زیبا و شفاف. و قدرت بیان خیلی خوب. فکر می‌کنم با دکتر شهبازپناهی همشهری‌ هستم. می‌خواستم فورن به‌شان ای‌میل بزنم و صحبت کنم. به مهسا هم زحمت دادم و کمک‌م کرد ای‌میل را آماده کنم.


سومین سخنران کلیدی Gerhard Kramer از دانشگاه München

موضوع: Amplitude Shaping: An Architecture for Coded Modulation

خوابیدم و نرسیدم.


سومین سخن‌ران مهمان Mohammad Ali Maddah-Ali از دانش‌گاه Sharif

موضوع: Coding for Computing: Opportunities and Challenges

مداح‌علی یکی از به‌ترین شکارهای شریف بوده. واقعن احساس می‌کنم یک درجه از همه‌ی بقیه‌ی استادهای دانش‌کده بالاتر است. شاید حتا چند درجه. بسیار مسلط و توانمند. بسیار توانمند. خدا حفظ‌ش کند.

شهود من نسبت به کارهای علمی این‌طوری‌ست. یک صفحه سفید را در نظر بگیرید. یکی می‌آید سه چهار تا نقطه نزدیک هم توی آن صفحه می‌زند (به این‌ها می‌گوییم نابغه‌ها. شانون و لطفی‌زاده مثلن). در فاصله دو سه سال، افراد دیگری می‌آیند روی همان قسمت از صفحه تمرکز می‌کنند و چندین نقطه دیگر به همان‌جا اضافه می‌کنند (افرادی که کارهای اصیل و ناب می‌کنند.). در سال‌های بعد (گاهی تا سال‌ها) بقیه می‌آیند و آن نقاط را به هم وصل می‌کنند (این‌ها تخصص‌شان توی وصل کردن نقاط است.). بعد از چند سال می‌بینی که همه نقاط به هم وصل شده‌اند. دیگر هیچ نقطه جدیدی هم نمی‌شود زد. آن قسمت از صفحه کاملن سیاه شده. بعضی‌ها دل‌خور می‌شوند. و منتظر می‌مانند تا نابغه بعدی شکوفا شود و قسمت دیگری از صفحه را نشانه برود. از این منظومه‌ها (قسمت‌های سیاه شده) توی این صفحه زیاد هست. هنوز خیلی جاهای دیگر سفید مانده. اما چه کسی آن‌قدر با شهود و دارای اعتماد به نفس است که سراغ آن‌ها برود؟ باید منتظر نابغه‌ها ماند. در همین حین اما گروه دیگری هم هستند که البته نباید ازشان غافل شد. عمومن این‌ها افراد باهوش و زرنگی هستند. دو تا یا چند تا از این منظومه‌ها را می‌گیرند و بین آن‌ها خط می‌کشند. مداح‌علی از این دسته است. خدا حفظ‌ش کند.


چهارمین سخن‌ران مهمان Hossein Pishro-Nik از دانش‌گاه  Massachusetts, Amherst

موضوع: Theoretical Limits of IoT Privacy

موضوعی که آقای پیش‌رونیک بررسی کرده بودند، مدت‌هاست که دغدغه شخصی من هم هست و اگر عمری باشد سر فرصت مفصلن در موردش می‌نویسم. البته به نظر می‌رسد این مسأله برای پیش‌رونیک کمی جدی‌تر از دغدغه شخصی بوده و ایشان را واداشته که دست به کار شوند. به طور خاص آن‌چه پسِ ‌پشت ذهن پیش‌رونیک و همکاران‌ش نشسته بود، مسأله حفاظت از حریم شخصی کاربران در حین استفاده از Google Earth و یا سرویس‌های مبتنی بر آن‌، نظیر همین تاکسی‌های اینترنتی بوده؛ این‌که چه‌طور می‌شود مشتریان تپ‌سی، به تپ‌سی اجازه ندهند تا در تمام طول مسیر، آن‌ها را رصد کند؟ این‌که من نوعی با شماره مشخص و یک گوگل اکانت منحصر به فرد و کلی سابقه‌ی سرچ‌های ذخیره شده در سرورهای گوگل (که همه این‌ها به معنی هویت منحصر به فرد من است.) اجازه ندهم گوگل به تمام مسیرهای رفت و آمد روزانه و شبانه و سرعت رانندگی و این‌که سرچهارراه از کدام سوپری خرید می‌کنم و جلوی کدام مدرسه دنبال پسرم می‌روم و هزار جور اطلاعات خصوصی دیگر من دست‌رسی پیدا کند و البته در عین حال بتوانم از سرویس‌های آن‌ها استفاده کنم.  (اگر دارید از خودتان می‌پرسید گوگل این اطلاعات را می‌خواهد چه‌کار، آن‌وقت من دل‌م به حال‌تان می‌سوزد.)

پیش‌رونیک و دوستان، برای این موضوع دو راه‌حل پیش‌ نهاده‌اند و به دقت آن را فرمول‌بندی و آنالیز کرده‌اند:

  1. اضافه کردن نویز به اطلاعات، از مبدأ.

اگر کسی بخواهد نزدیک‌ترین پمپ‌بنزین را پیدا کند. دیگر لزومی ندارد که اطلاعات موقعیت جغرافیایی خودش را به طور دقیق برای گوگل ارسال کند. چهار کوچه این‌طرف و آن‌طرف‌تر تغییری توی جواب حاصل نمی‌کند. البته همان‌طور که خود دکتر پیش‌رونیک اشاره کردند این راه‌حل بسته به کاربرد می‌تواند مفید، یا غیرمفید باشد. مثلن وقتی می‌خواهید پیتزا سفارش دهید، باید آدرس خودتان را کاملن درست و دقیق در اختیار گوگل بگذارید.

  1. به هم ریختن داده‌ی تعداد بسیار زیادی از کاربران (آنالیز آن‌ها برای بی‌نهایت کاربر انجام شده بود.) توسط یک مرکز امن.

پروتکل پیش‌‎نهادی به این صورت است که ابتدا داده‌ها از تعداد زیادی از کاربران به یک مرکز محاسباتی امن انتقال پیدا کند و در آن‌جا به هم ریخته شود؛  سپس داده‌های به هم ریخته‌شده به گوگل (یا تپ‌سی یا هر جای دیگر) ارسال گردند و در نهایت پاسخ گوگل به مرکز امن ارسال شده، در آن‌جا داده‌ها تجمیع شوند و هر داده به سمت کاربر مربوطه هدایت گردد. (زیادی روی هوا دارم توضیح می‌دهم. خیلی زیاد. انصافن کارشان خیلی به‌تر از این‌ها بود.)

فکر می‌کنم باید راه‌های به‌تری هم وجود داشته باشند. هیچ‌کدام از این راه‌حل‌ها در عمل قابل پیاده‌سازی نیستند. همان‌طوری که خودشان هم اشاره کردند، توی این استخوان‌بندی (Framework) می‌شود خیلی کارها کرد. چندتاش را یادداشت کرده‌ام اما واقعن حوصله ندارم توضیح دهم. (اگر کنجکاوید، ابتدا مقاله‌شان را مطالعه کنید. بعد می‌توانیم در موردش صحبت کنیم.)


و بالاخره آخرین سخن‌ران مهمان Ahmad Beirami از دانش‌گاه MIT

موضوع: Generalizability in Supervised Learning:Fundamental Limits and Practical Estimators

بهتر است در موردش حرف نزنیم.

5+