به احترام انسان‌های پیاده

به شین پیغام می‌دهم تا در مورد میم ازش مشورت بگیرم. یک روز بعد عذرخواهی می‌کند که به اینترنت دست‌رسی نداشته و برای همین نتوانسته جواب بدهد. می‌گوید تا آخر هفته پیش بچه‌هاش باید بماند و یکی دو روز آینده را هم اینترنت درست و حسابی ندارد.

شین بیست سال دارد شاید. او مادر بچه‌های زیادی‌ست ولی. خدا او را از کوچه‌های تنگ این شهر نگیرد. همین‌طور آقای دکتر جوان و دوست‌ش مه‌تاب را. شین یکی از تجربه‌های‌ش را این‌طوری تعریف می‌کند:

صبح که مهتاب زنگ زد داروخونه بودم و قرار شد ساعت ده سه نفری بریم. هرچقدر که از مرکز شهر دورتر میشدیم خونه ها کوچیکتر و کوتاه تر میشد.کفشایی که به دمپایی تبدیل میشد و دمپایی هایی که به پاهای برهنه. وقتی رسیدیم و ماشینو پارک کردیم بچه هایی که هجوم آورده بودن و خیره شده بودن به ماشین،یکی به چرخش،یکی به اینه هاش،یکی به چراغا… تقریبا 500 متر باید پیاده میرفتیم و کوچه ها به حدی تنگ بودن که امکان عبور ماشین نبود.بوهای تعفن امیزی که میومد و بعدا فهمیدم خانواده هایی هستن که از شدت گرسنگی حتی پوست مرغ رو میپزن.

وقتی رسیدیم در خونشون؛در که چی بگم ی در حلبی که به گوشه دیوار تکیه داده بودن فقط.ولی بازم در زدیم و ی دختر 19 ساله درو داد کنار و بهمون خیره شد.چشماش… دوتا اتاق بود که یکی از اتاقا سقفش اوار شده بود و کلش سنگ و خاک بود و ی اتاق کوچیک که ی دست رخت خواب و ی پیکنیک گوشه اتاق بود.ی دختر 19 ساله و دو تا دختر 13 و 6 ساله و ی بچه ای که قرار بود تا چند ماه دیگه به دنیا بیاد.ی پدر و مادر معتادو 3 تا بچه.تو خونه ای که فقط ی اتاق بود و کشیدن مواد و رابطه ی جنسی والدین هم حتی تو همون ی اتاق بود جلوی چشمای همون بچه ها.دختر سومشون به خاطر اعتیاد مادرش و عدم سم زدایی اعتیاد داشت و مادرش برای اینکه گریه و بهونه گیریشو ساکت کنه مواد میداد. دختر 19 ساله ای که پدرش به معتادای دیگ ساعتی اجارش میده.و فقط مونده بودیم تاحالا به چندتا بیماری مقاربتی الوده شده.

به خیلی چیزا فکر میکنم.به چشمای اون دختر. به دختر کوچولویی که هی رو ناخونام دست میکشید و میگفت چه قشنگن و قول دادم دفعه ی بعد ناخوناشو لاک بزنم.به اون بچه ای که قرار بیاد…
به حرف اون دندانپزشکی که گفت حاضر نیستم دستمو بکنم تو دهن بچه ای که معلوم نیست چه کثافت ومریضی دار

میرزا حمید می‌نویسد:

گفتم: بعد از عمری پیاده‌روی، امیدی هست انسان به پرواز برسد؟

پدر علم پیاده‌ روی پاسخ داد:

آنکه عمری پرواز کرده باید امیدوار باشد روزی به پیاده‌ روی برسد.

میرزا یک عارف است. عارفی که نقاشی می‌کشد با رنگ اخرا، رنگ خون. خدا او را از دیوارهای شهر ما نگیرد. این طرح‌ها را او کشیده:

◉«انسان‌هایی را دیدم که پرندگان٬ محو تماشای پروازشان بودند»
◉ من فکر می‌کنم انسان با آرزوی پرواز خلق شد. پرواز نه به معنای حرکت در آسمان به هر روشی. مثلا هواپیما آن آرزو را برآورده نکرد. فقط به انسان فهماند این پرواز همان نبود که آرزویش را داشتی. انسان دوست دارد بدون چیزی بیرون از خودش پرواز کند. دوست دارد با خودش پرواز کند. پرواز با تمام معانی همراهش، آزادی، رهایی، سبکبالی، شادی، بالاروندگی، نجات، عشق.
◉ من فکر می‌کنم انسان با آرزوی پرواز خلق شد. پرواز نه به معنای حرکت در آسمان به هر روشی. مثلا هواپیما آن آرزو را برآورده نکرد. فقط به انسان فهماند این پرواز همان نبود که آرزویش را داشتی. انسان دوست دارد بدون چیزی بیرون از خودش پرواز کند. دوست دارد با خودش پرواز کند. پرواز با تمام معانی همراهش، آزادی، رهایی، سبکبالی، شادی، بالاروندگی، نجات، عشق. پدر علم پیاده‌ روی گفت: نزدیک ترین فعل به آن آرزوی پرواز همین پیاده‌ روی است.
◉آن‌ها با دست‌های‌شان خورشید را صدا می‌زدند.

البته شین و میرزا تنها نیستند. عمو علی هست؛ جبار هست؛ هیدن هست (+)؛ سارا و ستاره و رضا هستند (+پنام هست؛ و هزاران روح پاک دیگری که من نمی‌شناسم‌شان، همه هستند و بسته به دغدغه‌هاشان توی انجمن‌ها و گروه‌های متنوعی دارند عاشقانه فعالیت می‌کنند. نتیجه‌ی فعالیت آن‌ها باشد شاید همین‌که هنوز بوی تعفن این شهر همه‌ی ما را خفه نکرده.

میان سم‌پراکنی رسانه‌های داخلی و خارجی و اخباری که هر روز از بی‌لیاقتی‌های سیاست‌مداران می‌شنویم، این‌که بتوانیم سرمان را بچرخانیم و عارف‌های اطرافمان را ببینیم، شاید یک ضرورت باشد. حتا اگر آن‌قدر زلال نیستیم که به دل کوچه‌های تنگ بزنیم، شاید دل‌مان بخواهد از کارهای کوچک عملی شروع کنیم.

می‌فرمایند:

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم سازيم و بنیادش براندازیم

پی‌نوشت نامربوط: توی این دنیا، یا باید کور باشی یا بمیری و یا این‌که عارف باشی. من عارف بودن را انتخاب می‌کنم. شما چه‌طور؟

8+

به بهانه‌ی یک موسیقی خوب: فاجعه‌ی کلمبیا، اخلاق و قانون

قبلن هم در ستایش ساند کلاود نوشته بودم. از سه چهار سال پیش که پیداش کردم، گوش‌های‌م را به‌ش سپرده‌ام. _البته هرجا که اینترنت مفت در دسترس‌م بوده.

توی یک روز معمولی، یک آهنگ خوب را سرچ می‌کنم؛ پلی می‌کنم؛ مرورگر را مینیمایز می‌کنم و اجازه می‌دهم ساند کلاود خودش توالی موسیقی‌های بعدی را تعیین کند. و چه خوب این کار را می‌کند. یکی از آهنگ‌ها متوقف‌م می‌کند. چندبار گوش‌ش می‌دهم. از لذت‌ شنیدن‌ش کاسته نمی‌شود که نمی‌شود. خودش است. از همان‌ها که چند صد بار می‌توان شنید.

.

مکالمات مرموز اول آهنگ مجاب‌م می‌کند که اسم موسیقی را سرچ کنم. گویا صدای مکالمه‌ی فضانوردانِ شاتل فضایی کلمبیاست؛ فاجعه‌ی کلمبیا. فیلم کوتاه زیر 7 سرنشین این شاتل را نشان می‌دهد؛ درست چند لحظه قبل از مرگ شاعرانه‌شان.

 .

16 روز قبل و هنگام صعود شاتل فضایی، قطعه‌ای از محفظه‌ی سوخت بیرونی کنده می‌شود و به بال شاتل برخورد می‌کند. این برخورد، به بال شاتل آسیب می‌رساند. اما این آسیب تا لحظه‌ی بازگشت و عبور از جو زمین، مشکل خاصی ایجاد نمی‌کند.

گویا ناسا از این آسیب اطلاع دارد و می‌داند که در مسیر بازگشت، حرارت ایجاد شده‌ی ناشی از عبور از جو، ممکن است فضاپیما را متلاشی کند. با این وجود مرکز فرماندهی عملیات این موضوع را با فضانوردان در میان نمی‌گذارد. چرا که بیم آن می‌رود که فضانوردان از ترس جان‌شان، بالای جو زمین بمانند. البته در این سناریو سرنوشت تلخ‌تری در انتظار آنان است؛ مرگ طولانی مدت و جانکاه، بر اثر کمبود اکسیژن. اما احتمالن خوی انسانی‌شان حاضر است به بهای چند روز زندگی بیش‌تر، این مرگ دردناک را به جان بخرد.

The STS-107 crew includes, from the left, Mission Specialist David Brown, Commander Rick Husband, Mission Specialists Laurel Clark, Kalpana Chawla and Michael Anderson, Pilot William McCool and Payload Specialist Ilan Ramon. (NASA photo)

اخلاق، به زعم من، یکی از پیچیده‌ترین و متعالی‌ترین تولیدات بشر است. البته به نظرم می‌توان در جمله‌ی قبل کلمه‌ی اخلاق را با کلمه‌ی جامع‌ترِ قانون عوض کرد.

قانون، قرار است تصمیم فرد یا گروه‌ _در شرایط اضطرار و مواقعی که توانایی تصمیم‌گیری عقلایی را ندارد_ را جهت‌دهی کند. این یعنی این‌که انسان در طول همین چند میلیون سال حیات کوتاه مدت خود، به خوبی متوجه شده که در موقعیت‌ها و شرایط متعددی، توانایی تصمیم‌گیری درست را ندارد. او نه تنها نمی‌تواند خیر جمعی را در نظر بگیرد، که فراتر از آن، در موارد بسیاری حتا نمی‌تواند منفعت شخصی خودش را به خوبی تشخیص دهد. شاید اگر هرکدام از افرادِ توی اتاق کنترل، سوار بر کلمبیا بودند، تصمیم دیگری می‌گرفتند. اما آسودگی خاطر (در مقایسه با کسی که باید برای جان خودش تصمیم بگیرد.)، به آنان اجازه داد تا یک تصمیم درست، عاقلانه و اخلاقی بگیرند.


پی‌نوشت1: اسم آهنگ Taijin Kyofusho از گروه The Evpatoria Report است. با کمی جست‌وجو متوجه شدم که تایجین کیوفوشو، نوعی سندروم روانی‌ست. گویا ریشه‌ی این کلمه‌ ژاپنی‌ست. و معرف نوعی تشویش روانی در اجتماع است. البته من نتوانستم ارتباطی بین این بیماری و فاجعه‌ی کلمبیا بیابم.

پی‌نوشت2: اعتراف می‌کنم که تمام آن چیزی که در مورد فاجعه‌ی کلمبیا، این آهنگ و بیماری کیوفوشو می‌دانم، محدود به همین‌هاست. اگر شما اطلاعات دقیق‌تری دارید، لطفن با من هم به اشتراک بگذارید.

 

11+

باهوش‌ترین کمپانی‌ها در سال 2017

دیروز ایمیلی از یکی از اساتید دریافت کردم که شامل گزارشی بود از MIT Technology Review تحت عنوان “50Smartest Companies”. آن‌قدر این گزارش به نظرم جالب آمد، که با علم به این‌ که مطالب وبلاگ دارد زیادی خشک و رسمی می‌شود، حاضر شدم حتا قبل از این‌که به طور کامل بخوانم‌ش، با شما به اشتراک بگذارم.

این گزارش را می‌توانید از این‌جا مطالعه کنید.

خواندن متن ایمیل هم خالی از لطف نیست:

Dear All,

Attached is the recent MIT Tech Review for 2017 Smartest Companies.Some of those on the list are well-known companies such as Apple, Microsoft, IBM, Intel,…But there are many you may not have heard about them and definitely worth at least to know their names!

Also a quick look shows that more than 80% of them are related to EE and what you learn during your BS, such as Semiconductors, Electric Cars, Smart Algorithms and Gadgets, Analysis of Big Data and Financials, Cryptography, Cloud Processing, Image and Speech Analysis, Genomics, Telecom, Power and Energy sources,…

So, we all face a quite challenging and interesting future in next 10-15 years! Enjoy it!

در یک نگاه سرسری به محتوای این گزارش، موضوعی که توجه من را جلب کرد، تعداد زیاد کمپانی‌های فعال در حوزه Bio Medicine بود. حوزه‌ای میان رشته‌ای که می‌کوشد به کمک هوش مصنوعی، نانوتکنولوژی، زیست‌شناسی، بیوتکنولوژی، طب و بیوانفورماتیک (این آخری خودش یک حوزه تحقیقاتی‌ست که دانش‌مندان مخابراتی و علوم کامپیوتری زیادی روی این موضوع مطالعه می‌کنند.)، درمان‌های دارویی را ارتقا دهد.

برای این‌که سرنخ‌هایی دست‌تان بیاید که بشر مشغول چه کاری‌ست، سخنرانی Ted زیر را ببینید.


 پی‌نوشت1: با رشد مطالعات و سرمایه‌گذاری‌ها در مورد خوانش DNA، شاید اگر کمی خوش‌شانس باشیم، ما آن نسلی باشیم که برای همیشه روی زمین زندگی می‌کند. حتا اگر به ما نرسد، فرزندان ما (در بدترین حالت نوه‌های ما) اما به قطع یقین دنیایی کاملن متفاوت را تجربه خواهند کرد. دنیایی که در آن انسان‌ها انتظار مرگ را نمی‌کشند و این مرگ است که منتظر است تا ببیند آدمی‌زادگان کی خسته می‌شوند. صادق هدایت توی داستان س.گ.ل.ل. شرایط مشابهی را تصویرسازی می‌کند. آینده‌ای که توی فیلم‌های سینمایی هم کم تا بیش برای بشر تصور شده است.

 پی‌نوشت2: اگر روی لینک گزارش کلیک کنید و لیست را ببینید، احتمالن خیلی زود متوجه تعدد شرکت‌هایی که روی فناوری‌های هوش مصنوعی و آموزش ماشینی کار می‌کنند نیز می‌شوید. که خب انتظارش را هم داشتیم. شاید بعدن، در مورد قدرت و اهمیت پارادایمی به نام آموزش ماشینی هم بنویسم و سرتان را درد بیاورم.

2+

نسل پنجم مخابرات سیار: مروری بر گزارشی از IHS

پیش‌نوشت: قصد دارم هر چند وقت یک‌بار به کمک مراجع معتبر، چیزهایی در مورد تکنولوژی‌ و علی‌الخصوص تکنولوژی‌های مخابراتی بنویسم. آن‌چه در ادامه می‌آید مروری بر گزارشی از IHS تحت عنوان “5G Strategies” است که در آگوست 2016 منتشر شده. متن کامل گزارش را می‌توانید از این‌جا دریافت کنید.


  • اپراتورها گاهی مقاومت می‌کنند. اما تکنولوژی زورش بیش‌تر است.

صنعت موبایل صنعت جوانی‌ست. با سابقه‌ترین و حرفه‌ای‌ترین نیروها توی این حوزه بیش‌تر از پانزده شانزده سال سابقه کار ندارند. البته درست‌تر است که بگوییم کسی توی مخابرات بیش‌تر از سه چهار سال سابقه کار ندارد و لااقل تا چند سال آینده هم نخواهد داشت. چرا که تکنولوژی‌ها یکی پس از دیگری می‌آیند و در عرض یکی دو سال، همه‌چیز زیر و رو می‌شود. سرعت تغییرات به حدی‌ست که گاهن اپراتورها جلوی تغییرات می‌ایستند. بعد از نسل دوم که پیش‌رفت جدی‌ای نسبت به نسل قبلی خود بود و عملن امکان تجاری شدن ماجرا را به اپراتورها داد، نسل سوم از نظر اقتصادی چیز لذیذی برای اپراتورها محسوب نمی‌شد. تجهیزات مخابراتی گران قیمت‌ند و اپراتورها دوست ندارند قبل از این‌که سود کلانی از سرمایه‌گذاری قبلی‌شان به جیب بزنند، مجبور شوند یک شبه همه‌چیز را از جا بکنند و با تجهیزات جدید جای‌گزین کنند. برای همین با فشار اپراتورها بعد از نسل سوم واژه اختصاری LTE (Long Term Evolution) متولد شد. که مفهوم‌ش برای اپراتورها این است: “هر کاری را آرام آرام می‌کنیم.” و ترجمه‌اش برای وندورها می‌شود: “باید کم کم توی پاچه‌ی اپراتورها بکنیم.”

گذشته از این‌که توی بازار موبایل همه برنده‌اند (لااقل من با اطلاعات ناقص‌م این‌طور فکر می‌کنم.)، ولی به زعم من بازهم این وندورها بودند که توانستند خودشان را به اپراتورها تحمیل کنند. درست است که توی مسیری که از 3G تا 4G طی شد، همیشه سازگاری با تجهیزات قبلی (Backward Compatibility) حفظ شد، اما توی رقابت سنگینی که بین اپراتورها شکل گرفته، آن‌ها هر روز و هر روز مجبور می‌شوند تجهیزات‌شان را با تجهیزات جدیدتر جای‌گزین کنند. بگذریم.

بگذارید یکی یکی به سراغ مهم‌ترین قسمت‌های گزارش IHS برویم. این گزارش بر مبنای اطلاعات تهیه شده از 24 ارائه‌دهنده سرویس در سراسر دنیا، تنظیم شده است.

  • 5G، انقلاب یا تغییرات تدریجی؟

اکثر اپراتورها فکر می‌کنند، 5G مشابه 4G چیزی از جنس Evolution خواهد بود. مسلمن اگر در این مورد از وندورها می‌پرسیدند، نتایج به شکل دیگری می‌بود. راست‌ش با توجه به خصوصیاتی که تا الآن برای نسل پنجم مخابرات بی‌سیم تصور شده، من فکر می‌کنم اپراتورها نگاه خوش‌بینانه‌ای دارند.

5G, Evolution or Revolution

یکی از مهم‌ترین تغییراتی که برای 5G تصور شده، ایجاد یک‌پارچه‌گی بین سرویس‌های مختلف است. به این معنی که گوشی شما لزومن به آنتن BTS وصل نمی‌شود و اگر در جایی شبکه تصمیم بگیرد که تماس تلفنی شما را از طریق مودم WiFi فروشگاهی که دارید از آن خرید می‌کنید، انتقال دهد، این‌کار را می‌کند. نتیجتن از این به بعد با شبکه پیچیده جدیدی سر و کار خواهیم داشت که لزومن “سلولی” نیست. بنابراین به نظر می‌رسد اطلاق واژه 5G به معنای نسل پنجم مخابرات به آن‌چیزی که داریم ازش صحبت می‌کنیم، اساسن غلط است. چرا که این شبکه جدید با چهار نسل قبلی مخابرات سیار، تفاوت ساختاری دارد و با کمی اغماض می‌توان ادعا کرد که ادامه دهنده‌ی آن‌ها نیست. لااقل امروز به نظر می‌رسد، گذر از نسل چهام و دادن آزادی عمل به تهیه کنندگان استاندارد جدید برای طراحی یک Revolution واقعی، منطقی و مقعول است.

حالا که بحث‌ش شد، اجازه بدهید توجه کسانی که به طور خاص روی تهیه‌ی اپلیکیشن‌های موبایل مطالعه می‌کنند را به ابزارهایی جلب کنم که این دسترس‌پذیری بی حد و حصر کاربران به شبکه در اختیار آن‌ها قرار خواهد داد. خبر خوش برای شما این‌که کمی بعد از 2020، همه، همه‌جا به اینترنت دسترسی دارند. خیلی بیش‌تر و با کیفیت‌تر از الآن. در QOSهای پیش‌بینی شده برای 5G، عدد 100% برای میزان دسترسی کاربران به شبکه و عدد 99.99% برای میزان برقراری موفق ارتباط کاربران به‌چشم می‌خورد.

  • نوکیا، پیشتاز

گزارش IHS تأکید می‌کند که اپراتورهای سراسر دنیا فکر می‌کنند نوکیا توی تکنولوژی 5G در دنیا پیشتاز است. شاید به همین دلیل هم هست که نوکیا فایل این گزارش را برای دانلود روی صفحه اول سایت‌ش گذاشته. IHS ادعا می‌کند که به باور 79% از اپراتورها نوکیا یکی از سه فروشنده پیش‌تاز این حوزه است و اریکسون و هواوی با فاصله اندک آن‌ها را دنبال می‌کنند.

همین سال گذشته تمام مجموعه آزمایش‌گاه‌های تحقیقاتی Bell زیرمجموعه نوکیا شد‌ه‌اند. Bell Labs  در تاریخ مخابرات و الکترونیک نقش بسیار موثری را ایفا کرده‌اند. بیش از 8 برنده‌ی جایزه‌ی نوبل و بیش از 5 برنده‌ی جایزه‌ی تورینگ، از جمله ویلیام شاکلی (مخترع ترانزیستور)، کلود شانون (پدر عصر ارتباطات و بنیان‌گذار تئوری اطلاعات و مخابرات دیجیتال) و خود آلن تورینگ (سازنده ماشین تورینگ و یکی از موثرترین افراد توی علوم کامپیوتر) و افراد خیلی بزرگ دیگری که امثال ما لیاقت شنیدن اسم خیلی‌هاشان را هرگز به دست نخواهیم آورد، توی همین آزمایش‌گاه‌ها جهان را تکان داده‌اند.

می‌خواستم بگویم که وقتی می‌گوییم Bell Labs داریم کلمه‌ی بزرگی را مزمزه می‌کنیم، اگرچه فکر می‌کنم با تعدیل چندباره‌ی نیروها و متولد شدن مراکز تحقیقاتی بزرگ دیگر، Bell Labs دیگر آن یکه‌تازی سابق را ندارد، اما بی‌تردید هم‌چنان یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین بال‌های مخابرات جهان است. و حالا نوکیا تمام این مجموعه را یک‌جا صاحب شده. باید هم پیشتاز باشد.

Which vendor is leading

البته باید دقت کنیم که توی پرسش‌نامه IHS، از پاسخ‌دهندگان خواسته شده 3 اپراتور را به عنوان پیش‌تازترین‌ها انتخاب کنند. بنابراین اگرچه رتبه‌بندی ارائه شده معتبر و قابل توجه است، اما باید دقت کرد که اختلاف 42 درصدی سامسونگ با هواوی لزومن به این معنی نیست که سامسونگ با این شدت از هواوی عقب‌تر است. شاید اگر از پاسخ دهندگان خواسته می‌شد، 2 گزینه را انتخاب کنند، این شکاف بالا را بین اریکسون و هواوی می‌دیدیم. به دلیل مشابه، بر خلاف ادعای گزارش با ارزش IHS، از داده‌های این پرسش‌نامه نمی‌توان نتیجه‌گیری کرد که اریکسون در رقابت تنگاتنگی با نوکیا قرار دارد.

  • چه‌چیزی محرک است؟

در بخش بعدی گزارش از پاسخ‌دهندگان خواسته شده تا نظرشان در مورد محرک اصلی برای حرکت به سمت 5G را بیان کنند. 88% پاسخ‌دهندگان نقش پاسخ‌دهی فوق سریع شبکه (Ultra-low Latency) را در حرکت به سمت نسل پنجم مخابرات بی‌سیم کلیدی دانسته‌اند. افزایش بازدهی طیفی (79%)، افزایش ظرفیت شبکه (75%) و توانایی شبکه برای پشتیبانی از ارتباطات بین ماشینیِ حجیم (75%) در رده‌های بعدی قرار گرفته‌اند.

  • Latency، چالش اصلی

در ادامه در مورد چالش‌برانگیزترین ویژگی‌های احتمالی نسل پنجم مخابرات سیار از نظر طراحی و پیاده‌سازی سؤال شده که باز هم پاسخ‌دهی فوق سریع شبکه از نظر آماری در صدر پاسخ‌ها قرار گرفته. از آن‌جا که در نسل پنجم مخابرات سیار قرار است شیوه‌های دسترسی به شبکه تجمیع شوند، به نظر می‌رسد پیچیدگی محاسبات جهت تخصیص منابع به شدت افزایش یابد و این یعنی افزایش Latency. شاید مطالعاتی که روی Distributed Computing وجود دارد و در حال انجام است، بتواند به رفع این مشکل کمک کند (مثل این یکی مثلن).

5G main challenges
  • و IOT

به عنوان آخرین نمودار اجازه بدهید نگاهی بیندازیم به نظر اپراتورها در مورد کلیدی‌ترین کاربردهایی (Applications) که برای نسل پنجم مخابرات سیار قابل تصور است. اینترنت اشیا در صدر. قابل توجه اپ نویس‌ها.

5G Use Cases

 

5+

برای کنکوری‌های 96: در آستانه انتخاب رشته

پیش‌نوشت: این‌هایی که در ادامه نوشته‌ام نظرات شخصی من در مورد انتخاب رشته هستند که با اطلاعاتی بسیار محدود حاصل شده‌اند و در اکثر موارد غیرقابل اعتمادند.


  • چه رشته‌ای برای من مناسب است؟ نمی‌توانید بفهمید!

اولین موضوعی که باید به‌ش اشاره کنم، این است که الآن حقیقتن نمی‌توانید رشته‌ها را بشناسید. خود من با این‌که دانش‌جوی سال دوم ارشدم، هنوز نمی‌توانم ادعا کنم که برق-مخابرات را شناخته‌ام. یادم هست موقع انتخاب رشته خود ما، کسانی می‌گفتند ببینید از کدام قسمت‌های کتاب فیزیک دبیرستان بیش‌تر لذت می‌برید. بخش مربوط به مدارهای الکتریکی یا بخش‌های مربوط به قرقره و سطح شیب‌دار؟ بعد توضیح می‌دادند که اگر از اولی لذت می‌برید اساسن باید به برق فکر کنید و اگر از دومی، باید به مکانیک. من که ماه‌هاست سر و کارم به مدار الکتریکی نیفتاده. احتمالن مکانیکی‌ها هم تأیید می‌کنند که چیزی که دارند می‌خوانند به مسائل سطح شیب‌دار و قرقره شباهتی ندارد. بگذریم که آن زمان من فکر می‌کردم قرقره و سطح شیب‌دار باید بیش‌تر به عمران مربوط باشد 😉

جلوتر که می‌روید، می‌بینید مباحث واگرا می‌شوند. یک مرتبه سر بر می‌آورید و می‌بینید چیزی که دارید مطالعه می‌کنید، مطلقن شباهتی با تصور اولیه‌تان در مورد آن رشته ندارد. محاسبه‌ی زوایا در اشکال هندسی، برای من خیلی جذاب بود. احتمالن هم همان مسائل محاسبه زاویه بود که من را به ریاضی علاقه‌مند کرد. حالا اما می‌فهمم که آن تصوری که من از ریاضی داشتم، اصلن شبیه چیزی نیست که الآن باهاش سر و کار دارم.

  • پس بر اساس چه معیاری انتخاب کنیم؟ آهان! این سؤال خوبی‌ست.

بگذارید برای‌تان با یک مثالِ خوب جا بیندازم. انتخاب رشته درست مثل انتخاب زوج است. حالا نه درستِ درست ولی لااقل خیلی شبیه است. کسانی هستند که دو سه سال با هم دوست‌ند و حسابی هم‌دیگر را می‌شناسند و عاشق هم‌ند. به درست یا غلط مطمئن هستند که بهترین گزینه ممکن را انتخاب کرده‌اند و خیلی خوب و خوش‌حال یک روز با هم ازدواج می‌کنند. آن‌ها که از دبیرستان رشته‌شان را انتخاب کرده‌اند توی این گروه‌ند؛ المپیادی‌ها و دانش‌آموزانی که از مدت‌ها قبل توی مسابقاتی مثل ACM موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند. اما اگر شما جزء این گروه نیستید، باید دنبال راه‌های دیگری بروید. آن‌‌ها که به هر دلیلی فرصت کافی برای شناختن زوج‌شان ندارند هم می‌توانند انتخاب‌های خوبی بکنند. آن‌ها به معیارها توجه می‌کنند. شما باید اول معیارهای خودتان را بشناسید و adjust کنید و بعد ببینید که هر کدام از رشته‌ها چه‌قدر برای شما مناسب است. تعدادی از معیارهایی که به ذهن من می‌رسد این‌هاست: میزان فعال بودن زمینه‌های تحقیقاتی، بازار کار، میزان درآمد و  میزان تطابق محیط کاری رشته مورد نظر با روحیه من.

  • آیا دانش‌گاه می‌تواند به عنوان یکی از معیارهای انتخاب رشته مطرح باشد؟ هم بله و هم خیر.

ببینید دوستان. رشته‌‌های فنی مهندسی مثل پزشکی و دندان‌پزشکی نیستند که شما سرتان را بیندازید پایین و تنها نگرانی‌تان پاس کردن امتحانات باشد. توی رشته‌های فنی مهندسی شما باید رزومه بسازید. شما 4 سال فرصت دارید خودتان را نجات دهید. فرض کنید که به صورت پیش‌فرض قرار است آخر سال چهارم افسرده و بی‌کار و داغان باشید و در حالی که گوشه‌ی خوابگاه افتاده‌اید و دارید با پول تو جیبی‌تان پوکر بازی می‌کنید، مرتبن به کارهایی مثل انصراف و شرکت در کنکور تجربی، تغییر رشته در مقطع ارشد، سربازی و عدم ادامه تحصیل (اگر پسر هستید) و ازدواج با دم دستی‌ترین گزینه موجود (اگر دختر هستید)، فکر کنید. سعی کنید خوب این شرایط را تصور کنید. چون شرایط‌ رایجی‌ست و اگر حواس‌تان را جمع نکنید، عاقبت شما هم همین خواهد بود. و واقعیت این است نام دانش‌گاه ممکن است توی رزومه شما خیلی تأثیر داشته باشد. البته که این موضوع نسبی‌ست. کسانی را دیده‌ام که از دانش‌گاه‌های رده دوم و سوم توانسته‌اند خیلی خوب رشد کنند. کسی را دیده‌ام که فوق دیپلم آزاد رودهن داشت و 6 نفر نیروی فارغ التحصیل از امیرکبیر و شریف زیر دست او کار می‌کردند. ولی به صورت کلی، باید بپذیریم که دانش‌گاه بالاتر، فرصت‌های بیش‌تری را پیش روی شما خواهد گذاشت؛ چه بخواهید ادامه تحصیل دهید و چه بخواهید کار کنید.

  • در حال حاضر بازار کار چه رشته‌هایی خوب است؟ کامپیوتر.

البته سؤال درست‌تر این‌طوری پرسیده می‌شود: در حدود 4 سال آینده بازار کار کدام رشته‌ها به‌تر خواهد بود؟ من از خیلی از رشته‌ها خبر ندارم.

در حال حاضر اوضاع کامپیوتری‌ها به مراتب به‌تر است. به نظر نمی‌رسد تا 4-5 سال بعد هم حوزه‌های کاری این رشته اشباع شود. حتا اگر بازار اپلیکیشن نویسی از بین برود یا اشباع شود، هنوز حوزه‌های جذابی مثل آموزش ماشینی، هوش مصنوعی و داده کاوی فاصله‌ی زیادی تا اشباع شدن دارند. علوم شناختی هم از زمینه‌هایی‌ست که به عقیده من آینده‌ی خوبی دارد و رشته‌ی کامپیوتر می‌تواند دروازه‌ی ورود به این حوزه باشد.

در رشته‌ی برق-قدرت، به نظر می‌رسد انرژی‌های نو فرصت‌های شغلی جدیدی خواهد آفرید. برق-کنترل و برق-الکترونیک هم هنوز ظرفیت جذب نیروهای جدیدی را دارد. البته از این رشته‌ها هم می‌توان به سمت هوش مصنوعی پل زد و وارد آن حوزه هم شد. برق-مخابرات هم آینده‌ی نسبتن خوبی دارد. بازارش رو به رشد است و تکنولوژی‌ها هنوز تا تکامل فاصله‌ی زیادی دارند.

در مورد سایر رشته‌ها اطلاعات من خیلی محدودتر است. و ترجیح می‌دهم سکوت کنم.

  • اپلای، چه‌قدر در دست‌رس است؟ زیاد.

اپلای در دست‌رس است. اصولن شما از هرجای این مملکت می‌توانید اپلای کنید بروید. ولی خب دانش‌گاه‌های به‌تر و رشته‌هایی که برای دانش‌گاه‌های خارجی جذاب‌تر است، شانس شما را برای جاهای به‌تر افزایش می‌دهند. خبر دارم که اوضاع اپلای علوم کامپیوتر، برق، مهندسی کامپیوتر و رشته‌های مرتبط با محیط زیست (عمران و مهندسی شیمی مثلن)، خوب است. در مورد بقیه‌ی رشته‌ها اطلاعات چندانی ندارم.

  • یک توصیه‌ی دوستانه: از دانش‌گاه چیزی در نمی‌آید. 

دانش‌گاه اصولن درست شده تا از شما استاد دانش‌گاه بسازد. اگر نمی‌خواهید تا ابد توی دانش‌گاه بمانید، از همان ترم اول دست به کار شوید و به دروس دانش‌گاه اکتفا نکنید. استاد بزرگواری می‌گفت: دو حالت بیش‌تر ندارد، یا استاد علمِ به‌دردبخوری را می‌داند و مسلط است که خب می‌رود باهاش کار می‌کند؛ یا نمی‌داند و مسلط نیست و می‌آید توی دانش‌گاه درس‌ش می‌دهد. فارغ از این‌که چه رشته‌ای را انتخاب می‌کنید، سعی کنید خیلی زود بفهمید که بازار کار چه‌ نیازهایی دارد و بعد سعی کنید متمرکز شوید و آن‌ها را یکی یکی یاد بگیرید.


پی‌نوشت1: مدت‌ها پیش دوستی ازم خواست در مورد انتخاب رشته راهنمایی‌ش کنم. بعدها یکی دو نفر دیگر خواسته مشابهی داشتند. شاید اصلی‌ترین دلیلی که باعث شد نوشتن این متن این اندازه به تأخیر بیفتد، ذهنیت من در مورد طولانی بودن‌ش بود. به‌ش که فکر می‌کردم، با خودم می‌گفتم: اوه… چه‌قدر حرف… بی‌خیال بابا. در واقع دلیل اصلی منتشر نکردن همه‌ی آن چند ده متنی که خلاصه‌شان را نوشته‌ام اما کامل نکرده‌ام، شاید همین باشد. ولی الآن که داریم به فرصت انتخاب رشته نزدیک می‌شویم، تصمیم گرفتم خیلی خلاصه حرف‌هایم را برای آن یکی دو نفری که نظر من را خواسته بودند،  بنویسم.

پی‌نوشت2: خیلی کلی بود. قبول دارم. اگر سؤال جزئی‌تری دارید، از هر راهی که دوست‌تر می‌دارید، باهام مطرح کنید.

11+