قبلن هم در ستایش ساند کلاود نوشته بودم. از سه چهار سال پیش که پیداش کردم، گوشهایم را بهش سپردهام. _البته هرجا که اینترنت مفت در دسترسم بوده.
توی یک روز معمولی، یک آهنگ خوب را سرچ میکنم؛ پلی میکنم؛ مرورگر را مینیمایز میکنم و اجازه میدهم ساند کلاود خودش توالی موسیقیهای بعدی را تعیین کند. و چه خوب این کار را میکند. یکی از آهنگها متوقفم میکند. چندبار گوشش میدهم. از لذت شنیدنش کاسته نمیشود که نمیشود. خودش است. از همانها که چند صد بار میتوان شنید.
.
مکالمات مرموز اول آهنگ مجابم میکند که اسم موسیقی را سرچ کنم. گویا صدای مکالمهی فضانوردانِ شاتل فضایی کلمبیاست؛ فاجعهی کلمبیا. فیلم کوتاه زیر 7 سرنشین این شاتل را نشان میدهد؛ درست چند لحظه قبل از مرگ شاعرانهشان.
16 روز قبل و هنگام صعود شاتل فضایی، قطعهای از محفظهی سوخت بیرونی کنده میشود و به بال شاتل برخورد میکند. این برخورد، به بال شاتل آسیب میرساند. اما این آسیب تا لحظهی بازگشت و عبور از جو زمین، مشکل خاصی ایجاد نمیکند.
گویا ناسا از این آسیب اطلاع دارد و میداند که در مسیر بازگشت، حرارت ایجاد شدهی ناشی از عبور از جو، ممکن است فضاپیما را متلاشی کند. با این وجود مرکز فرماندهی عملیات این موضوع را با فضانوردان در میان نمیگذارد. چرا که بیم آن میرود که فضانوردان از ترس جانشان، بالای جو زمین بمانند. البته در این سناریو سرنوشت تلختری در انتظار آنان است؛ مرگ طولانی مدت و جانکاه، بر اثر کمبود اکسیژن. اما احتمالن خوی انسانیشان حاضر است به بهای چند روز زندگی بیشتر، این مرگ دردناک را به جان بخرد.
اخلاق، به زعم من، یکی از پیچیدهترین و متعالیترین تولیدات بشر است. البته به نظرم میتوان در جملهی قبل کلمهی اخلاق را با کلمهی جامعترِ قانون عوض کرد.
قانون، قرار است تصمیم فرد یا گروه _در شرایط اضطرار و مواقعی که توانایی تصمیمگیری عقلایی را ندارد_ را جهتدهی کند. این یعنی اینکه انسان در طول همین چند میلیون سال حیات کوتاه مدت خود، به خوبی متوجه شده که در موقعیتها و شرایط متعددی، توانایی تصمیمگیری درست را ندارد. او نه تنها نمیتواند خیر جمعی را در نظر بگیرد، که فراتر از آن، در موارد بسیاری حتا نمیتواند منفعت شخصی خودش را به خوبی تشخیص دهد. شاید اگر هرکدام از افرادِ توی اتاق کنترل، سوار بر کلمبیا بودند، تصمیم دیگری میگرفتند. اما آسودگی خاطر (در مقایسه با کسی که باید برای جان خودش تصمیم بگیرد.)، به آنان اجازه داد تا یک تصمیم درست، عاقلانه و اخلاقی بگیرند.
پینوشت1: اسم آهنگ Taijin Kyofusho از گروه The Evpatoria Report است. با کمی جستوجو متوجه شدم که تایجین کیوفوشو، نوعی سندروم روانیست. گویا ریشهی این کلمه ژاپنیست. و معرف نوعی تشویش روانی در اجتماع است. البته من نتوانستم ارتباطی بین این بیماری و فاجعهی کلمبیا بیابم.
پینوشت2: اعتراف میکنم که تمام آن چیزی که در مورد فاجعهی کلمبیا، این آهنگ و بیماری کیوفوشو میدانم، محدود به همینهاست. اگر شما اطلاعات دقیقتری دارید، لطفن با من هم به اشتراک بگذارید.